دیدم داشت گونی سر بندها رُ با وسواس زیر ُ رو میکرد
پرسیدم :دنبال چــی میــگردی ؟
گفت :دنبال یه ســر بــند " یا زهـــرا " میگردم ...
گفتم :چــه فرقی میکنه،سربند سـربنده ، یکیش ُ بردار دیگه !!!
گفـت: آخه مـــن بچه یتیمم ، مادرم حضرت زهراست ، آروزمه اینه
که حضرت زهرا من ُبه فرزندی قبول کرده باشه،یه لحظه من ُتنها نزاره ...
توسط : زهــــــرا گمنامـــــ تاریخ : چهارشنبه 92/10/4